تعریف صحیح از دین

تعریف دین: 

دین از الفاظی است که بسیار بر زبان ها جاری می باشد و معمولا به کسی دیندار گفته می شود که خدائی برای جهان اثبات کند و برای خشنودی او اعمالی مخصوص را انجام می دهد.[1] بنابراین دین، عقاید و دستورهای عملی و اخلاقی است که پیغمبران از طرف خدا برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، دانستن این عقاید و انجام این دستورها سبب خوشبختی انسان در دو جهان است. اگر ما دیندار باشیم و از دستورهای خدا و پیغمبر اطاعت کنیم در این دنیای گذران خوشبخت و در زندگی جاویدان و بی پایان جهان دیگر هم سعادت مند خواهیم بود. بدین بیان که ما می دانیم سعادت مند کسی است که زندگی خود را در اشتباه و گمراهی بسر نبرد و دارای اخلاق پسندیده باشد و کارهای نیکو انجام دهد. 

  

لزوم شناخت دین : 

اگر ما بخواهیم دین را تعریف کنیم، باید ببینیم دینداران و کسی که دین را نازل کرده چگونه آن را تعریف کرده‏اند؟ اگر ما بیاییم از پیش خود تعریفی از دین ارائه دهیم و بر اساس آن تعریف خود ساخته بگوییم مسایل سیاسی و اجتماعی از حوزه دین خارج است، مسائل سیاسی و اجتماعی با دینی ارتباط ندارد که ما تعریف کرده‏ایم، نه دینی که خدا فرستاده است.برای شناخت دین خدا و ارائه تعریف از آن ما نباید به سلیقه‏خود مراجعه کنیم، بلکه برای شناخت دامنه، رسالت و خواست آن دین باید منابع و محتوای آن را بررسی کنیم. 

پس اگر کسی بخواهد درباره اسلام مسلمانان صحبت کند، باید از اسلامی سخن بگوید که قرآن و پیامبر و ائمه علیهم السلام تبیین کرده‏اند و بر اساس این اسلام که ریشه درکتاب و سنت دارد به تعریف و بیان قلمرو آن بپردازد. 

اگر دین چیزی است که در قرآن آمده، شامل مسائل اجتماعی و سیاسی می‏شود و راجع به قوانین مدنی، قوانین جزایی، قوانین بین المللی و راجع به عبادات و اخلاق فردی سخن گفته است و برای زندگی خانوادگی، ازدواج، تربیت فرزند و برای معاملات و تجارت دستور العمل دارد، پس چه چیزی از قلمرو دین اسلام خارج می‏ماند؟ 

بزرگترین آیه قرآن کریم درباره معاملات، قرض دادن و رهن دادن و رهن گرفتن است.اگر اسلام دینی است که در قرآن معرفی شده، چطور برخی می‏گویند اسلام ربطی به زندگی اجتماعی مردم ندارد،در صورتی که قرآن که پی‏درپی درباره  مسائل ازدواج و طلاق و تجارت، رهن، بیع و ربا و مساله ولایت و اطاعت از اولی الامر صحبت کرده است. 

دین و هدایت             

از مطالعه آیات قرآن به‏دست می‏آید که دین نوعی هدایت است. 

 چنان‏که‏می‏فرماید: «فامایاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلاخوف علیهم‏ولاهم یحزنون ، اگر از جانب من‏هدایتی برای شما آمد، پس آن‏کس که هدایت مرا پیروی کند، بر آنان بیمی نیست و نه‏آنان محزون خواهد بود.»[2] 

در جای دیگر فرموده است: « قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم دینا قیما مله ابراهیم حنیفا و ماکان‏من‏المشرکین. بگو به درستی که پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده است وآن‏دینی استوار (یعنی) آیین حنیف ابراهیم است; او از مشرکان نبود. »[3] 

چنان که کتاب‏های آسمانی چون تورات و انجیل و قرآن به عنوان کتب هدایت توصیف‏ شده‏اند، روشن است که این کتب، مشتمل بر عقاید و احکام و آداب دینی بوده‏اند. 

در این باره قرآن می‏فرماید: « شهر رمضان الذی‏انزل فیه‏القران هدی للناس ... ماه رمضان که قرآن برای هدایت‏مردم در آن نازل گردید. »[4] 

و درباره تورات و انجیل می‏فرماید: « وانزل التوراه والانجیل من قبل هدی للناس. قبل از این، تورات و انجیل رابرای هدایت انسان‏ها نازل کرد. »[5] بنابراین، دین، رسالت هدایت‏بشر را برعهده دارد. 

هدایت و اختیار 

هدایت دینی بر پایه اختیار استوار است، چنان‏که اختیار با عقل‏و اراده عقلانی ملازمه دارد، از این روی، به عنوان اصلی‏ترین شرط تکلیف دینی‏شناخته شده است، و هم از این روی است که موجوداتی که از عقل و اختیار بهره‏ای‏ندارند، تکلیف دینی نیز ندارند، رابطه هدایت دینی با اختیار در آیات بسیاری ازقرآن بیان شده است که دو نمونه را یادآور می‏شویم: « انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج نبتلیه فجعلناه سمیعا بصیرا اناهدیناه‏السبیل اما شاکرا و اما کفورا. ما انسان را از نطفه‏ای مختلط آفریدیم،آنگاه او را شنوا و بینا ساختیم ، ما راه را به او نشان دادیم ، یا شکرگزار است ‏یا کفران کننده. »[6] 

« و قل‏الحق من ربکم فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر: بگو (آن‏چه بر من وحی‏گردیده و من آن را بر شما تلاوت نموده‏ام) حق و از جانب پروردگار است; پس هر کس‏می‏خواهد ایمان آورد، و هر کس می‏خواهد کافر شود. »[7] 

هدایت و معرفت 

بدیهی است هدایت ‏شرایط و مقدماتی دارد که معرفت از مهم‏ترین و اساسی‏ترین آن‏ها است، یعنی انسان برای آن‏که از هدایت دینی بهره‏مند گردد باید ازجهان‏بینی استواری برخوردار باشد. این جهان‏بینی از اضلاع و ابعاد زیر تشکیل‏می‏گردد: 

1: شناخت‏خدا و صفات جمال و جلال او. 

2: شناخت جهان و غایت ‏خلقت آن. 

3:شناخت انسان و غایت آفرینش او. 

4:شناخت راه وصول به غایت‏ خلقت. 

5:شناخت‏شرایط ووسایل لازم برای پیمودن این راه و شیوه تحصیل آن‏ها. 

6:شناخت موانع و خطرهای راه ‏و شیوه مبارزه با آن‏ها. 

مطالب یاد شده که با تحلیل و تحقیق عقلی نیز قابل اثبات و تبیین است، از آیات‏ و روایات به روشنی استفاده می‏شود. قرآن کریم در آیات مربوط به بعثت از تعلیم‏کتاب و حکمت‏به عنوان یکی از وظایف پیامبر اکرم(ص) یاد کرده می‏فرماید: « یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم‏الکتاب والحکمه. ، پیامبر اسلام، آیات‏الهی را بر مردم تلاوت کرده آنان را تزکیه می‏نماید، و کتاب و حکمت را به آنان‏می‏آموزد.»[8] 

حدیث نبوی معروف که دانش‏آموختن را یک فریضه دینی و همگانی به‏شمار آورده‏است «طلب العلم فریضه علی کل مسلم  .»[9] 

 }در روایتی از امام صادق(ع) محورهای مهم معرفت‏به شرح زیر بیان شده است: 

الف) شناخت‏خداوند « ان تعرف ربک » 

 ب) شناخت صنع خداوند به ویژه در مورد خلقت‏انسان« ان تعرف‏ما صنع‏بک » 

ج) شناخت دستورهاو برنامه‏های الهی « ان تعرف‏ماارادمنک» 

د) شناخت آفات و آسیب‏های دینی «ان تعرف ما یخرجک من دینک »[10]{ 

در روایتی از امام علی(ع) کمال دین به شناخت دین و عمل به آن دانسته شده و کسب‏دانش از کسب مال ضروری‏تر شناخته شده است. [11] 

در حدیثی از امام صادق(ع) آمده‏است: « کسی که عملش بر مبنای بصیرت و آگاهی نیست، بسان فردی است که از بیراه می‏رود،هر چه سریع‏تر رود از مقصد دورتر می‏شود»

منبع:hawzah