ادیان زنده جهان

دین هندویی

دین هندویی، که شاید متعلق به 1500 سال پیش ازمیلاد مسیح می باشد، قدیمی ترین دین زند? جهان است، به طوری که درسرشماری سال 1951میلادی(1330شمسی) پیروان آن درهند000/200/303 نفرذکر شده اند. درخلال دهه های 1935تا1951میلادی، بر تعداد پیروان این دین 64 میلیون نفر اضافه شده که متجاوز از سه میلیون نفر در سال است. این دین جز درمواردی که هندوها مهاجرت کردند، عمدتاً در هند محصور بود. دین هندویی از نظر اعتقاد به نظام طبقاتی – اجتماعی کاست دینی منحصر به فرد است. درجامع? هند چهار کا ست یا طبقه وجود دارد که افراد هر طبقه باید شغل موروثی پدران خود را داشته باشند و از ازدواج با افراد طبق? دیگر، و یا حتی خوردن غذا سر میز آنها، خودداری کنند. این طبقات به ترتیب اهمیت عبارتند از:

برهمن ها که طبقه روحانیون و علمای دینی هستند؛ کشاتریاها، که طبق? حکام وجنگجویان هستند؛ وایشیه ها، طبق? کشاورزان و صنعتگران اند؛ و در آخر شودراها، که طبق? پایین جامع? هند هستند. تقسیم طبقات همچنان ادامه پیدا می کند به طوری که امروزه بیش از پنجاه و هشت طبق? فرعی در هند وجود دارد که هر یک متجاوز از یک میلیون پیرو دارند. علاوه بر این حدود پنجاه میلیون نفر هم هستند که به نامهای‌مختلفی مانند« بی طبقه» یا « خارج از طبقه»، « هاریجان ها»- بندگان خدا، نامی که گاندی روی آنها گذاشته بود- « نجس ها»، و یا از نظر حقوقی« طبقات ضمیمه» خوانده می شوند. اعتقاد الهی آنها یک وجود الهی به نام برهماست که حضور مطلق دارد، و درعین حال شش مذهب مختلف را دردرون خود پرورش داده است. دین هندویی عبارت ا‌ست از رشد تدریجی و پیچید? گروهی از افراد بسیار مذهبی با طبایع متفاوت. این دین با اعتقاد به یک روح جهان شمول، و از طریق کنترل عملی جامعه به وسیل? نظام طبقاتی کاست، گسترش پیدا کرده است. کتاب مقدس آنها کتابهای « ودا» به معنی « د‌انش» است. هریک ازمکا‌تب دین هندویی وداهای خاص خود را دارند.

چهار ودای قدیمی عبارتند از: ودای مزامیر یا ریگ وادا ؛ ودای فرمولهای مقدس یا یاجورودا ؛ ودای آوازها یا ساما ودا ؛ و ودای افسونها یا آتاروا ودا. قدیمی ترین کتاب دینی در میان ادیان زنده جهان « ریگ ودا» است. معتقدین هندویی تصور می کنند که کتاب ریگ ودا هم از لحاظ لفظی و هم از نظر مصون بودن از اشتباه، معتبر است. این کتاب بیشتر مبتنی بر طبیعت پرستی است، و شامل حمد و نیایشهای فراوان نسبت به حدود هفتاد و شش موضوع است که بیشتر آنها در مورد قدرتهای طبیعی مانند: خورشید، ماه، آسمان، باد،باران، طلوع، زمین، آتش و…میباشند. مهمترین خدای وداها« ایندرا» خدای هوا و باران است. یکی از دو خدای آسمان به نام«دیائوسپیتار» خدای پدر یا پدر آسمان است «آسمان پدر من است، جد من ! در آنجا ریشه و آغاز من است»(ریگ ودا، بخش 164، ص33).

درریگ ودا فقط یک بار ازچهار طبقه اجتماعی هندوئیسم بحث شده است: «دهان اوتبدیل به برهمن گشت. بازوهای او کشاتریا شدند. را نهای او وایشیه هستند. شودرا از پاهای او بوجود آمد»( ریگ ودا، جلد10، بخش90، ص12). در ریگ ودا راه اصلی رستگاری، نیایش است[1](هیوم، 1382: 43-49).

1– دین هندویی کاهنان: دین برهماناها(سالهای 1000تا800پیش از میلاد)

اولین جنگ بزرگ هندوها، به هنگام تهاجم اولیه به هند، با نیایشها و قربانیهای قراوانی همراه بود. در این دوره تاریخی دین ساده ودایی، به صورت یک نظام سلط? سخت، آداب چشمگیر دینی، هدایای گوناگون مادی، و قربانی کردن حیوانات همراه با خون وخونریزی درآمد، که به طور کامل تحت کنترل روحانیونبرهمن‌ بود.

نوع جدیدی از نوشته های دینی و دین جدیدی ظاهر شد. برهماناها، که امور مربوط به روحانیون ویا برهمن هاست؛ مجموعه ای از یک سلسله رسائل جامع در مورد دین است که به نثر درآمده است. به طور کلی‌شامل دستورالعمل هائی در مورد آیینهای مختلف قربانی و پاره ای افسانه های دینی هستند. بخصوص تاکید آنها روی قربانی هاست« مسلماً اگر راهب برهمن قربا‌نی نکند، خورشید طلوع نخواهد کرد»(ساتاپاتابرهمانا، جلد2،

بخش301، ص5، به نقل از کتب مقدس شرق، جلد12، ص328).

در میان آثار ادبی جهان برهمانهای دین هندوئی قدیمی ترین آثار منثور هند و اروپائی هستندکه هنوز هم وجود دارند. مهمترین مراسم قربانی هم به نام «آسوه- مدها» و یا قربانی اسب است که یک سال برای‌تکمیل آن وقت لازم است. این کار در ابتدا با قربانی کردن 609 حیوان باترتیب از پیشتعیین شده صورت می‌گیرد

(کتب مقدس شرق، جلد44،ص311).

 « هر کس آیین آسوه- مدیا را به جای آورد به تمام آرزوهای خود می رسد و  به تمام  فضایل و کمالات نایل می‌شود»(کتب مقدس شرق، جلد44، ص347»

«این عمل کفّاره هرگناهی و درمان هر چیزی است، کسی که این قربانی ــ آسوه مدها ــ را انجام دهد تمامگناهان خود را باز می خرد»(کتب مقدس شرق، جلد44، ص328).

چون عمل قربانی کردن به دست روحانیون آنها انجام می شد خدایان قدیمی وداها کم کم بی اهمیت شدندواعلام شد که این خدایان فنا پذیربوده واکنون ازطریق آیین قربانی به درجه فنا ناپذیری رسیده اند(کتب مقدس شرق،جلد43،صص7-356).

دربرهماناها پاره ای بدعتها صورت گرفت که در تمام صور بعدی دین هندویی استمرار یافت. در جریان‌ تأکید برنظام طبقاتی دین هندویی ـ نظام کاست ـ که روحانیون در بالاترین طبقات آن قرار دارند، طبق? پایینِ سودراها بیش ازپیش خوار تلقی می شوند. به طوری که گفته شد نه خدایان ونه روحانیون برهمن با افراد این طبقه صحبت نمی کنند( کتب مقدس شرق،جلد26،ص4).

برای اولین بار در تاریخ دین هندویی محدودیتهایی در مورد خوردن گوشت گاو(کتب مقدس شرق،جلد26،ص11)، ویا غزا خوردن زن در کنار شوهر(کتب مقدس شرق، جلد12، ص259؛ جلد43،صص70-369) وضع شد. عقیده به تناسخ نیز اولین بار در برهماناها مطرح شده است(کتب مقدس شرق،جلد26،ص11؛ جلد43،ص358).

2- دین هندویی فلسفی: اوپانیشادها(800تا600 سال پیش ازمیلاد)

یکی از ویژگی های مردم هند تأ ملات فلسفی بود. این خصلت را می توانیم برای نخستین بار در تأملات فلسفی که در مورد مبدأ جهان، حتی درکتب مقدس اولیه به عمل آمده است،مشاهده کنیم(ریگ ودا،جلد10،صص72،81،121،129؛ آتاروا ودا،جلد10،صص2،7).

اما سلطه این تفکربه دور? سوم کتب مقدس دین هندویی یعنی دور? اوپانیشادها ویا سانس ها، که در آن حتی جوانان وزن ها نیز به بحث فلسفی علاقه نشان می دهند، مربوط می شود.اوپانیشادها بیانگر نوع جدیدی از تفکر دینی هستند که محور آن در مفهوم «برهما »قرار دارد. در متون مقدس وداها وبرهماناها کلمه «برهما» به معنی «نیایش» ویا« زمزم? مقدس» ویا «دانش مقدس» بوده است.

اما درمتن اوپانیشادها از آن برای مشخص کردن یک ذات متعال استفاده می شود. دراین متون خدایان ودایی به گونه ای  عرضه شده اند که گویی اصلاً از برهما خبر نداشته اند(هیوم، سیزده اوپانیشاد اصلی،صص9-337).

تمام خدایان ودایی ودر حقیقت همه اشیا وپدیده ها را باید به عنوان جلوه ها ومظاهر یک قدرت واحد که درقلب عالم وجود دارد بدانیم. در زبان دین سنتی آن را می توان قدرت نیایش(برهما) نامید. اما از لحاظ فلسفی این برهما را باید به عنوان وجودی مطلق، نامحدود، ابدی، حاضرمطلق، فاقد تشخّص، غیرقابل توصیف، وغیر مذکر یا مؤ نث تفسیر کرد. همچنین آن را روح«آتمن»، روحی جهانی که ارواح فردی به آن خواهند پیوست، نیزمیتوان نامگذاری کرد.

این عبارت در متن اوپانیشادها بیش از همه نقل می شود:

«آن روح! آن روح تو هستی!» این عبارت 9 بار در چاندوگیا اوپانیشاد تکرار شده است؛( نگاه کنید به کتاب سیزده اوپانیشاداصلی، نوشته رابرت ا هیوم، صص 250-246و کتب مقدس شرق، جلد1،صص108-101).

 « کسی که بدین ترتیب می داند من برهما هستم!  خود نیز به برهما تبدیل می شود. حتی خدایان نیز قدرت ندارند، جلوی برهما شدن او را بگیرند، زیرا او تبدیل به روح( نفس، آتمن) آنها شده است» (سیزده اوپانیشاد اصلی، صص4-83؛ کتب مقدس شرق، جلد15، ص88).

ازآنجایی که برهما، روح عالم یا حقیقت نهایی از تمام خوب وبد و درست وغلط متعالی تر است، کسی که به وسیل? ریاضتهای خاص روحانی ونفسانی به درجه وحدت با آن هستی متعال روشن وزلال، می رسد نیزبه همان صورت از همه تمایزات اخلاقی فراتر می رود

منبع:tarikhravai