دین را تعریف کنید

پرسش:

لطفا دین را تعریف کنید. ( با ذکر منابع) .

 

پاسخ:

ـ تعریف دین در نگاه دانشمندان علم ادیان

 

علم ادیان علمی است برون دینی که با نگاه بی طرفانه سعی دارد ادیان گوناگون را مورد بررسی قرار داده، اعتقادات و مناسک عمده ی آن را معرّفی نماید و نحوه ی پیدایش و تحوّل ادیان گزارش می دهد.

دانشمندان علم ادیان تعاریف متعددی از دین ارائه کرده اند،به طور مثال در تعریف دین می‌گویند:

دین عبارت است از ایمان و اطاعت به یک قول یا قوای مافوق انسانی که مستحق عبادت، خالق و حاکم عالم می‌باشد.

یا گفته اند:

دین یک سیستم خاص اعتقاد و اعمال و عبادات است که غالباً مشتمل بر مجموعه قواعد اخلاقی و فلسفی می‌شود.

یا گفته اند:

دین، ایمان به موجودات روحانی است.   

یا گفته اند:

دین عبارت است از تبیین احساسات قلبی انسان، ویا دین مجموعه ی کلی از اعتقادات و احساسات و اعمال انفرادی یا اجتماعی است.

و … . ( نه گفتار در ادیان، علی اصغر حکمت ،ج 1، ص 3).

«جان بی ناس» از دانشمندان علم ادیان در کتاب خویش با عنوان «تاریخ جامع ادیان»، تعاریف متعددی از دین راذکرمی کند، مانند:

تعریف متکلمان که گفته‏اند: « دین عبارت از یک نظام الهى است که براى صاحبان خرد وضع شده است و مشتمل بر اصول و فروع مى‏باشد.» او می گوید: در تعاریف متکلمان گاهى «دین به ما هو دین‏» مورد نظر قرار گرفته است ( تاریخ جامع ادیان، جان بی ناس، ترجمه على اصغر حکمت، ص‏79 و 81)

وی همچنین می نویسد: در تعاریفى نیز غایت و اهداف مد نظر بوده است، مانند آنچه در دائره‏المعارف الاسلامیه آمده است که: «الدین وضع الهى سائق لذوى العقول باختیارهم ایاه الى الصلاح فى الحال و الفلاح فى المال‏»; دین وضعى است الهى که صاحبان عقل را به سوى رستگارى در این دنیا و حسن عاقبت در آخرت سوق مى‏دهد. ( تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، ص‏79 و 81).

از جرجانى نیز نقل کرده‏اند که: «الدین وضعٌ الهى یدعوا اصحاب العقول الى قبول ماهو عند الرسول صلی ‌الله‌ علیه‌ وآله ‌و سلم»: دین قانون و قراردادی الهى است که خردمندان را به سوى قبول آنچه در نزد رسول‏ صلی ‌الله‌ علیه‌ وآله ‌و سلم است، فرامى‏خواند. (جان‏ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، ص‏79 و 81) .

ایشان بیان می دارد که درکناراین تعریف‏ها، دربعضى‏دیگراز تعاریف، اصولا حیثیت اعتقاد و التزام انسان، مبناى تحلیل و توصیف قرار گرفته است: «الدین هو الاعتراف باللسان و الاعتقاد بالجنان و العمل بالارکان‏»; دین عبارت است از اقرار به زبان، اعتقاد با قلب و عمل با اعضاء می باشد. (تاریخ جامع ادیان،ص81) .

عده‌ای از فیلسوفان دین هر مکتبى را که سه موضوع زیررا قبول داشته باشد، دین مى‏نامند:

الف : عالمى وراى عالم طبیعت و محسوسات، وجود دارد.

ب : جهان طبیعت، هدفدار است.

ج: عالم هستى داراى نظام اخلاقى است، این خود شامل دو بخش است: 1? عالم هستى چنان است که نیک و بد اخلاقى را درک مى‏کند 2? عالم هستى چنان است که نیک و بد اخلاقى را پاداش و کیفر مى‏دهد.

بر اساس این تعریف، مکتب مارکسیسم و لیبرالیسم و بعضى از شاخه‏هاى اگزیستانسیالیسم، و امثال این گونه مکاتب، «دین‏» به شمار نمی آیند.

تعریف « برادلى »: « دین بیش از هر چیز کوششى است براى آن که حقیقت کامل خیر را در تمام وجوه هستى مان باز نماییم ».

تعریف « جیمز مارتینو »: « دین، اعتقاد به خدایى همیشه زنده است; یعنى اعتقاد به اراده و ذهن الهى که حاکم بر جهان است و با نوع بشر مناسبات اخلاقى دارد ».

تعریف « رویل »: « دین ادراک رابطه اى است بین جان بشر و جان مجهول الکُنهى که انسان تسلط او را بر خود احساس و نعمت جوار او را آرزو مى کند ».

تعریف « رابوسول »: « مجموعه اى از اعتقادات و سمبل ها (و ارزش هایى که به طور مستقیم از آن ها به دست مى آیند) که با تفاوت و تمایز بین حقیقت تجربى و ما فوق تجربى متعالى مرتبط مى باشد. امور تجربى از لحاظ دلالت و معنا، نسبت به امور غیر تجربى از اهمیت کم ترى برخوردارند ».

تعریف « کارل دوبل »: « نظام متحد اعتقادات و آداب که به یک حقیقت مافوق تجربى و متعالى مرتبط مى شود و تمام معتقدان و پیروان خویش را در جهت تشکیل یک جامعه ى اخلاقى وحدت مى بخشد ».

تعریف « میلتون یینگر »: « دین یک نظام اعتقادى و عملى داراى لطف و رحمت است که بدان وسیله، گروهى از مردم مى توانند از عهده ى حمل مسائل غایى حیات انسانى بر آیند. این عملکرد را با انحاى پاسخ هایى که انسان ها مى توانند به مسائل پرسش هایى چون مرگ، درد و رنج و معناى غایى وجود بدهند، یکى دانسته است ».

تعریف « کلیفورد گیرتز »: « دین عبارت است از نظامى از نمادها و سمبل ها که طورى عمل مى کند که موجب وجود انگیزه ها و آمادگى هاى نیرومند، عمیق و پایدارتر انسان ها مى شود; به تدوین و تنظیم تصورات و مفاهیم نظم کلى وجود مى پردازد و بر این مفاهیم و تصورات چنان نمود و ظهورى از حقیقت مى پوشاند که مى نماید این انگیزه ها و ترتیبات، مبتنى بر حقیقت هستند ».

 

ـ تعاریف عالمان علوم انسانى از دین

تعاریف علوم اجتماعى که از تحلیل ساختارها و نهادهاى دینى گرفته شده اند، به شرح ذیل اند:

تعریف « دورکیم »: دین دستگاهى از باورها و آداب است، در رابطه با مقدساتى که مردم را به صورت گروه هاى اجتماعى به یک دیگر پیوند مى دهد ».

« دین، نظام وحدت یافته اى است از اعتقادات و اعمال مربوط به اشیاى مقدس ـ یعنى اشیایى که مجزا شده و تحریم گردیده اند ـ اعتقادات و اعمالى که همه ى گروندگان را در جمعیت اخلاقى واحدى که معبد نامیده مى شود، وحدت مى بخشد ».

منبع:masjedaliasghar